بسیاری از والدین فکر میکنند تربیت فرزند از سنینی آغاز میشود که کودک دنیای اطرافش را درک کند، اما این موضوع درست نیست. پژوهشهای جدید نشان میدهد که پایههای شخصیت و رفتار انسان از دوره پیش از تولد شکل میگیرد و همچنین ۸۰ درصد رشد مغزی کودک تا ۳ سالگی تکمیل میشود. اگر قبل از ۳ سالگی اقدامی برای تربیت او نکنید، کار بسیار سختی در پیش خواهید داشت.
نکته کلیدی اینجاست که نهایت تلاش برای تربیت باید تا قبل از هفت سالگی انجام شود، چرا که در این بازهی حساس، کودک بیشترین تأثیرپذیری را از محیط و رفتار اطرافیان دارد. هر بوسه، هر آغوش و محبت، تشویق و هر بازی، بهطور مستقیم در رشد مغزی و شکلگیری شخصیت کودک تأثیر میگذارد و این همان تربیت عملی است. پس فرصت طلایی سالهای اولیه را جدی بگیرید!
تربیت فرزند از چه زمانی آغاز میشود؟
تربیت فرزند قبل از تولد :
الف) قبل از بارداری
در آموزههای اسلامی، تربیت فرزند حتی پیش از تولد مورد تأکید قرار گرفته است؛ بهگونهای که برخی احادیث، بهترین زمان برای تربیت فرزند را 7 سال قبل از تولد میدانند! این دیدگاه، اهمیت انتخاب همسر مناسب، محیط خانوادگی سالم و حتی رفتارهای والدین پیش از بارداری را نشان میدهد.
همانطور که یک بذر قبل از کاشتن نیاز به خاک مناسب دارد، کودک هم قبل از به دنیا آمدن نیاز به محیط سالم دارد. این اصل هم در تعالیم دینی و هم در یافتههای علمی به اثبات رسیده است.
این موضوع امروزه توسط علم روانشناسی نیز تأیید شده است. برای مثال، دکتر سیلوانوس (از روانشناسان برجسته آمریکایی) معتقد است تربیت فرزند سالها پیش از تولد آغاز میشود. او و دیگر محققان ثابت کردهاند که عواملی مانند:
– سلامت روان و سبک زندگی والدین پیش از بارداری
– کیفیت رابطه زن و شوهر
– محیط عاطفی خانواده
همگی بر شخصیت و آینده فرزند تأثیر مستقیم میگذارند.
به بیان ساده، تربیت فرزند فقط آموزش پس از تولد نیست، بلکه فرآیندی است که از نخستین روزهای شکلگیری نطفه (و حتی پیش از آن) آغاز میشود. پس اگر به دنبال پرورش فرزندی سالم هستید، باید از همین امروز به فکر ایجاد بستر مناسب باشید!
ب) دوران بارداری
پشتیبانی پدر:
پشتیبانی پدر از مادر در همهی ابعاد زندگی مخصوصا از لحاظ عاطفی و ایجاد خانهای با آرامش در دوران بارداری نقش حیاتی در سلامت روانی و جسمی مادر و جنین دارد.
رفتار همسر یکی از تعیینکنندهترین عوامل در آرامش مادر باردار است. یک نگاه محبتآمیز، لبخند صمیمانه یا در آغوش گرفتن میتواند آرامش عمیقی ایجاد کند. پدران باید توجه داشته باشند که زنان در دوران بارداری بیش از هر زمان دیگری به حمایت عاطفی نیاز دارند .
پدری که در دوران بارداری فعالانه مشارکت کند، نه تنها باعث کاهش استرس مادر میشود، بلکه پیوند عاطفی قویتری با فرزند خود ایجاد میکند. این حمایت، پایههای یک خانواده مستحکم را پس از تولد نوزاد تقویت میکند.
آرامش مادر:
تحقیقات نشان میدهد که استرس و اضطراب مادر در دوران بارداری میتواند عوارض جدی برای جنین به همراه داشته باشد. سطوح بالای هورمون استرس (کورتیزول) در اوایل بارداری با مشکلاتی مانند بیشفعالی، کمتوجهی و حتی کاهش ضریب هوشی کودک مرتبط است . از طرف دیگر، آرامش مادر موجب افزایش جریان خون به رحم و جنین شده و اکسیژن و مواد مغذی بیشتری به جنین میرسد.
آرامش در دوران بارداری هدیهای است که مادر به خود و فرزندش میدهد. با به کارگیری تکنیکهای مؤثر برای مدیریت عوامل استرسزا و استفاده از حمایتهای موجود و توجه به امور معنوی مانند دعا، قرآن و ذکر خدا که میتواند آرامش عمیقی ایجاد کند. میتوان این دوران را به تجربهای زیبا و به یاد ماندنی تبدیل کرد. به خاطر داشته باشید که سلامت روان مادر در این دوران، پایهریزی سلامت جسمی و روانی فرزند در سالهای آینده است.
تربیت فرزند از بدو تولد
هفتههای اول زندگی :
وقتی نوزاد به دنیا میآید، با محیطی کاملاً متفاوت از رحم مادر روبرو میشود. اینجا جایی است که شما به عنوان والدین نقش حیاتی دارید با آغوش گرم، نوازشهای مکرر، صحبتهای آرام و لبخندهای پر مهر، میتوانید به کودک کمک کنید تا با این جهان جدید خو بگیرد. این ارتباطات اولیه، سنگ بنای اعتماد و امنیت در وجود کودک میشود.
چرا شروع تربیت فرزند از همان روزهای اول حیاتی است؟
-
نوزادانی که در محیطی امن و پر مهر رشد میکنند، در آینده از نظر شناختی و عاطفی عملکرد بهتری خواهند داشت.
-
تحقیقات نشان میدهد کودکانی که در ابتدای زندگی رابطه ایمنی با والدین خود تجربه میکنند:
-
در مواجهه با استرس مقاومتر هستند
-
مهارتهای اجتماعی بهتری دارند
-
در بزرگسالی از سلامت جسمی و روانی بیشتری برخوردارند
شیردهی مادر
شیردهی مادر در دو سال اول زندگی کودک، بهویژه در شش ماهۀ ابتدایی، نقش حیاتی در رشد و تکامل او دارد. در این دوران، شیر مادر نهتنها از نظر تغذیه، بلکه از جنبۀ عاطفی و روانی نیز اهمیت فوقالعادهای دارد. در واقع، شیردهی فراتر از یک فرآیند تغذیهای است؛ این عمل پیوندی ناگسستنی بین مادر و کودک ایجاد میکند و حس امنیت روانی عمیقی را در نوزاد تقویت میکند.
کودک، بهخصوص در شش ماهۀ اول، بهشدت به تماس فیزیکی با مادر وابسته است و حضور در آغوش او را بهعنوان پناهگاه امن خود میشناسد. این نزدیکی نهتنها گرسنگی جسمانی کودک را برطرف میکند، بلکه نیازهای عاطفی و روانی او را نیز تأمین مینماید. به همین دلیل، حتی در مواردی که مادر به هر دلیلی قادر به شیردهی نیست، باید نیاز کودک به آغوش گرم، نوازش و تماس پوستی با مادر بهطور کامل برآورده شود تا احساس امنیت و آرامش در او شکل بگیرد.
تأمین این نیازهای عاطفی در سالهای اول زندگی، پایههای سلامت روانی کودک را در آینده میسازد و به او کمک میکند تا در بزرگسالی فردی مستقل و متعادل از نظر روحی باشد. بنابراین، مادران عزیز باید توجه داشته باشند که حتی اگر شیردهی بهصورت مستقیم امکانپذیر نباشد، با در آغوش گرفتن، نوازش کردن و برقراری ارتباط چشمی با نوزاد، میتوانند این خلأ عاطفی را پُر کنند و نقش خود را بهعنوان منبع آرامش و اطمینان برای کودک ایفا نمایند.
اهمیت پاسخگویی سریع به نیازهای نوزاد :
در دوران نوزادی، کودک کاملاً وابسته به مراقبان خود است و کوچکترین نیازهای او—از گرسنگی و خستگی گرفته تا نیاز به آغوش گرم و تماس پوستی باید به سرعت شناسایی و برطرف شود. تحقیقات روانشناسی رشد نشان میدهد که پاسخدهی سریع و مناسب به نیازهای نوزاد نه تنها به رشد جسمی و عاطفی او کمک میکند، بلکه پایههای دلبستگی ایمن را نیز شکل میدهد.
برخلاف باورهای نادرست، در آغوش گرفتن نوزاد و پاسخگویی به نیاز او به تماس فیزیکی، باعث “بغلی شدن” یا وابستگی افراطی نمیشود. در واقع، نوزادان به دلایل تکاملی نیاز ذاتی به آغوش و نزدیکی دارند، چرا که این تماس، احساس امنیت را در آنها تقویت میکند و به تنظیم سیستم عصبی کمک مینماید. مطالعات نشان میدهند نوزادانی که به میزان کافی در آغوش گرفته میشوند، در بلندمدت اضطراب کمتری تجربه کرده و از نظر رشد شناختی عملکرد بهتری دارند.
وقتی والدین یا مراقبان به گریهها، بیقراریها یا نشانههای غیرکلامی نوزاد (مانند مکیدن انگشت یا نگاههای بیمناک) با حساسیت واکنش نشان میدهند، کودک میآموزد که جهان محیطی امن و قابل اطمینان است. این اعتماد بنیادی، سنگ بنای سلامت روانی او در آینده خواهد بود. برعکس، بیتوجهی مکرر به نیازهای نوزاد—از جمله محرومیت از آغوش—میتواند به احساس درماندگی، اضطراب، و حتی اختلالات دلبستگی منجر شود.

علاوه بر این، پاسخدهی به موقع به نیازهای فیزیولوژیک (مانند شیر دادن هنگام گرسنگی یا تعویض به موقع پوشک) و همچنین نیازهای عاطفی (مانند در آغوش گرفتن و نوازش) از بروز استرسهای غیرضروری در سیستم عصبی نوزاد جلوگیری میکند. مطالعات عصبشناسی تأیید میکنند که تجربههای اولیه زندگی، به ویژه در سالهای ابتدایی، تأثیر عمیقی بر ساختار مغز و تواناییهای شناختی-عاطفی فرد دارد.
پس واکنش سریع به نیازهای نوزاد حتی اگر فقط نیاز به بغل کردن و نوازش باشد نه تنها لوس کردن کودک، بلکه سرمایهگذاری هوشمندانه برای پرورش انسانی سالم، مستقل و دارای عزتنفس است. حتی در مواقعی که نمیتوانید نیاز را فوراً برطرف کنید (مثلاً هنگام رانندگی)، حضور فیزیکی، نوازش یا صحبت آرام با نوزاد به او اطمینان میدهد که تنها نیست.
به یاد داشته باشید نوزادان از طریق رفتارهایشان با ما ارتباط برقرار میکنند؛ وظیفه ما به عنوان مراقب این است که این پیامها را بخوانیم و با عشق و مسئولیت به آنها پاسخ دهیم. آغوش امن شما، اولین درس اعتماد و آرامش در زندگی فرزندتان است.
۳- تربیت فرزند در سه سال اولیه زندگی کودک
در سه سال نخست زندگی، وابستگی کودک به والدین نه تنها یک رفتار طبیعی، بلکه یک نیاز حیاتی و تکاملی محسوب میشود. روانشناسان رشد این دوره را “دوران طلایی آغوش مادر” مینامند، چرا که تماس فیزیکی و حضور دائمی مراقب اصلی، نقش تعیینکنندهای در شکلگیری شخصیت کودک دارد.
چرا این وابستگی اولیه چنین اهمیتی دارد؟
پایهریزی اعتماد بنیادین
کودک در آغوش مادر نخستین درسهای زندگی را میآموزد:
– جهان محیطی امن و قابل اعتماد است
– نیازهایش به موقع برطرف میشود.
– شایسته عشق و توجه است
گذار طبیعی به سمت استقلال
این وابستگی سالم مانند نردبانی عمل میکند که:
– از ۴ تا ۷ سالگی، کودک به تدریج خودمختاری را میآموزد
– در ۷ تا ۱۲ سالگی مهارتهای اجتماعی را توسعه میدهد
– در نوجوانی میتواند روابط سالم برقرار کند
پیامدهای غفلت از این نیاز
کودکانی که در این سالها به اندازه کافی “وابستگی سالم” را تجربه نکنند:
– در مهدکودک و مدرسه با اضطراب جدایی شدید مواجه میشوند
– در مهارتهای اجتماعی دچار مشکل خواهند شد
– ممکن است در نوجوانی به وابستگیهای ناسالم روی آورند
وابستگی در سالهای اول نه تنها مانع استقلال نیست، بلکه شرط لازم برای آن است. مانند پرندهای که ابتدا باید در آشیانه امن رشد کند تا بعدها بتواند به پرواز در آید.
این وابستگی اولیه، هدیهای است که طبیعت برای رشد سالم کودک در نظر گرفته است. با در آغوش گرفتنهای به موقع امروز، دارید پایههای استقلال واقعی فردا را میسازید. کودکانی که در ابتدای زندگی به اندازه کافی “وابسته” بودهاند، در آینده افرادی مستقلتر و متعادلتر خواهند شد.
به یاد داشته باشید که در این سنین، کودک باید همیشه به ویژه به مادر دسترسی آسان داشته باشد. این احساس امنیت، پایههای اعتماد به نفس آینده او را میسازد.
۴- تربیت فرزند در سنین ۴ تا ۷ سال
شرایط استقلال کودک را فراهم کنید
اگر بخواهیم با خودمان صادق باشیم، باید بپذیریم که فرزندانمان در هر سنی به ما وابستهاند؛ چون به آنها اعتماد نداریم. آیا ممکن است کسی به کودک ۴ یا ۵ سالهاش اعتماد نداشته باشد؟
بله، ممکن است. وقتی به آنها هیچ مسئولیتی نمیدهیم، در واقع نشان میدهیم که اعتماد نداریم. اما دلیل این رفتارمان چیست؟ ترس از اینکه خسته شوند، نتوانند از عهدهی کار برآیند، ممکن است خوب انجام ندهند، یا شاید کارمان چند برابر شود. یا حتی این نگرانی که اگر موفق نشوند و ناراحت شوند، چه؟ دیگران چه فکری میکنند؟ مبادا تصور کنند من از پس کارهایم برنمیآیم یا فرزندم را مسخره کنند.
نتیجهی این افکار آشفته چیست؟
– کودک زیر دو سالم میخواهد خودش آب بنوشد، ولی لیوان را به دستش نمیدهم.
– کودک سهسالهام میخواهد خودش غذا بخورد، اما میگویم: «نه عزیزم، همهجا کثیف میشود.»
– دختر پنجسالهام میخواهد با ترکیب پیراهن و شلوار به مهمانی بیاید، اما خونم به جوش میآید: «این دو تا به هم نمیآیند! آبروریزی میشود! زود لباست را عوض کن!» و بعد از یک جنگ و جدل تمامعیار، در نهایت لباسی را که خودم مناسب میدانم، تنش میکنم.
– نمیگذارم بچهها ظرف بشویند یا غذا درست کنند، چون نگران کثیف شدن خانه و دوبرابر شدن کارهایم هستم.
– و …
یکباره به خودم میآیم و میبینم فرزندم حتی بدون نگاه کردن و تأیید گرفتن از من جرأت آب خوردن هم ندارد، چه برسد به اینکه بتواند به پیشدبستانی برود یا با افراد غریبه ارتباط برقرار کند. ناراحتم و به دنبال راهحلی میگردم تا فرزندم مستقل شود.
راه استقلال، روشن و سرراست است: اعتماد کنم و اجازه دهم فرزندانم تلاش کنند و اشتباهاتشان را تجربه نمایند. هیچ اتفاق غیرقابل جبرانی رخ نمیدهد، اما دستاورد بزرگی به همراه دارد فرزندی مستقل، که اضطراب و استرس کمتری را تجربه میکند.
توجه و محبت به کودک
توجه کردن و تأیید کردن فرزندان، از بنیادیترین نیازهای آنهاست. یک بوسه، یک آغوش گرم، یا نوازشِ سرِ کودک، هرگز تکراری یا بیاثر نیست. اما چقدر پیش میآید که یادمان برود دختر پنجساله یا پسر هفتسالهمان را در آغوش بگیریم؟ خوب است در این زمینه برای خودمان یادآوریهایی بگذاریم.
با بزرگتر شدن بچهها، میتوانیم خلاقیت به خرج دهیم:
– گذاشتن یک نقاشی ساده زیر بالششان
– قرار دادن یک شکلات در جیبشان
– نوشتن نامههای کوتاه و غافلگیرکننده
محبت کردن به کودکان پایانی ندارد، فقط باید بدانیم چطور آن را ابراز کنیم. یکی از بهترین راههای توجه به بچهها در هر سنی، بازی و فعالیت مشترک است. مثلاً:
– توپبازی کنید یا به پارک و طبیعت بروید.
– بازیهای هیجانی مثل آببازی، قایمباشک، کشتیگرفتن یا دویدن را امتحان کنید.
– با هم برنامهی مورد علاقهاش را تماشا کنید یا کاردستی درست کنید.
– در آشپزی شریکش کنید یا برای خرید میوه و سبزی به بازار بروید.
همهی اینها روشهای مختلفی برای ابراز توجه و عشق هستند، فقط باید حواسمان به سن و نیازهای کودک باشد. یک دختر هفتساله ممکن است فقط با بوس و بغل راضی نشود، همانطور که یک کودک زیر دو سال نیازی به مشارکت در یک پروژهی آشپزی پیچیده ندارد.
آزادی دادن به کودک
کودکان مانند نهالهای ظریفی هستند که برای رشد سالم نیاز به فضای کافی دارند. هرچه بیشتر آنها را محدود کنیم و با امر و نهیهای مداوم احاطهشان کنیم، فرصتهای یادگیری و رشد طبیعی را از آنها گرفتهایم.
تا جای ممکن از میزان حساسیتهایتان به مسائل مختلف بکاهید. کودک شما در آینده که متوجه بدی بعضی از رفتارها میشود و دیگر انجام نمیدهد. و بچهها در آینده در صورتی که زیاد از والدین تذکر نبینند و بیشتر کارها را در عمل از والدین ببینند، شبیه به والدین میشوند و مانند آنها رفتار میکنند پس نگرانی از آینده نداشته باشید و از میزان حساسیتهایتان بکاهید تا میزان تذکرها و امرونهیتان پایین بیاید.
کاهش حساسیتها، افزایش آرامش
بسیاری از مسائلی که امروز برای ما بزرگ به نظر میرسند، در واقع آنقدرها هم مهم نیستند. با کاهش حساسیتهایمان:
– فضای خانه را آرامتر میکنیم
– استرس کودک را کاهش میدهیم
– روابطمان را بهبود میبخشیم
چگونه میزان تذکراتمان را بسنجیم و کاهش دهیم؟
به مدت یک هفته تمام مکالمات خود با کودک را ثبت کنید
مواردی که شامل امر و نهی است را علامت بزنید
و از آن مواردی که برای شما سادهتر است، شروع به کاهش تذکرات کنید.
برای شروع میتوانید این تمرین را انجام دهید:
– به مدت سه روز به هیچ وجه به کودک تذکر ندهید
– فقط مشاهده کنید و در صورت نیاز با رفتار خود الگو ارائه دهید
– نتایج را بررسی کنید
کودکی که فضای کافی برای تجربه دارد:
– مسئولیتپذیرتر میشود
– اعتماد به نفس بالاتری پیدا میکند
– رابطه بهتری با والدین برقرار میکند
– توانایی حل مسئله در او تقویت میشود
به یاد داشته باشید که تربیت فرزند مؤثر بیشتر شبیه باغبانی است تا مجسمهسازی. ما نمیتوانیم کودکان را به شکل دلخواه بسازیم، اما میتوانیم محیطی فراهم کنیم که در آن به بهترین شکل ممکن رشد کنند.
سخن پایانی
پدر و مادر بودن، یعنی بودن، نه فقط انجام دادن. حضورِ آگاهانه، گوشسپردنِ بیقیدوشرط و عشقِ بیمنتهای شما، بزرگترین میراثی است که میتوانید برای فرزندتان به جا بگذارید. فرزندی که در سایهی محبت رشد کند، میآموزد که عاشقانه زندگی کند و عاشقانه به جهان عطا کند.
پس در این سفر زیبای والدگری، صبور باشید چرا که تربیت فرزند فرآیندی تدریجی است، مهربان بمانید و بدانید که تربیت فرزند، نه کنترل که پرورشِ بالهای پرواز است.
پیشنهاد:
برای تربیت فرزند موثر، مطالعه مستمر در زمینه تربیت کودک و مشاوره با متخصصان این حوزه را فراموش نکنید. همچنین برای دریافت اطلاعات بیشتر در این زمینه میتوانید به کارگاههای رشد ما مراجعه نمایید.