در حوزه روان شناسی به روش های مختلف در تربیت فرزند سبک های فرزند پروری می گویند، سبک های فرزند پروری روش هایی هستند که والدین در برخورد با فرزندان خود اعمال می کنند و در شکل گیری و رشد آنان در دوران کودکی و ویژگی های شخصیتی و رفتاری آن ها تاثیر گذار است . یکی از این سبک ها، سبک فرزند پروری مقتدرانه است.
والدین مقتدر چگونه هستند؟
والدین مقتدر با انعطاف پذیری و بدون خشونت رفتار می کنند، آن ها والدینی هستند بسیار پذیرنده،به این معنا که احساسات و احوالات فرزندان خود را در همه شرایط درک می کنند،با آن ها همدلی می کنند و در نهایت باعث تعدیل عواطف و احساسات آنان شده ورابطه صحیح والد و فرزندی شکل می گیرد و در سایه ی رابطه خوب ایجاد شده با توجه به سن و نیاز فرزندان قوانین و حد و مرزهایی را اعمال می کنند.
1. تعیین قوانین و محدودیت ها برای سنین زیر هفت سال و بالای هفت سال متفاوت است
این نکته را باید همواره در نظر گرفت که سن فرزندان در تعیین حد و مرزها بسیار با اهمیت است ،والدین در سنین زیر هفت سالگی خود با در نظر گرفتن حداقل مرزهای آسیب به خود و آسیب به محیط امنیت آن ها را تامین می کنند. در سنین بالای هفت سال به تدریج قوانین زیاد می شوند تا کودک آماده مدرسه رفتن شود و با افزایش تدریجی قانون ها شرایط رشد اجتماعی آنان فراهم شود.
2. والد مقتدر باید رابطه ای خوب و کارآمد با فرزندش داشته باشد
رابطه خوب نیازمند پیش نیازهایی است و از جمله این پیش نیازها محبت و علاقه بی قید و شرط داشتن به کودک است، در این رابطه اگر کودک در یک لحظه رفتار بدی از خود بروز دهد،والدین در مورد آن رفتار با او صحبت می کنند و از محبت و ابراز علاقه آنها کاسته نمی شود. در مرحله بعدی درک تجربه و احساسات کودک است ،اگر کودک در یک لحظه احساس خاصی دارد،در واقع آن احساس برایش واقعیت دارد، هرچند از نظر والدین این احساس درست نباشد،فرض کنیدکودکی با ناراحتی به مادرش می گوید : ما از همه همکلاسی هایم کمتر به مسافرت می رویم .مادر به دو شکل می تواند پاسخ دهد،می تواند به فرزندش بگوید : ما نیز به مسافرت رفته ایم و تو قدر شناس نیستی. و یا اینکه با آرامش پاسخ می دهد : ،خوشحال ام که به من گفتی دوست داری بیشتر به مسافرت بروی ،می توانیم برای این موضوع با همدیگر برنامه ریزی کنیم. اینکه تجربه کودک را درک کنیم و متوجه ناراحتی او بشویم و همزمان با او همدلی کنیم سبب شکل گیری یک رایطه خوب و موفق والد فرزندی می شود.والدی که در رابطه با فرزندش به دنبال متقاعد کردن او است در واقع تجربه عاطفی فرزند خود را نادیده گرفته است.
والد مقتدر تجربه فرزندش را درک می کند به فرزندش اجازه و فرصت کشف و یادگیری از طریق بیان تجربه و احساسات اش را می دهد، در این صورت اگر خانواده یک نظام ارزشی درست داشته باشد ،کودک کاملا رشد کرده و حد و مرز های تعیین شده را به راحتی پذیرفته و رعایت می کند.
3. والدین مقتدر اجازه انتخاب می دهند
همان طور که پیش از این گفتیم والد مقتدر همواره با انعطاف پذیری رفتار می کند یکی از مواردی که نیازمند این انعطاف پذیری است ، احترام گذاشتن به انتخاب فرزندان است ، اگر والدین نظرشان مخالف نظر فرزندشان است، با احترام نظر او را به چالش بکشند. در واقع ما به عنوان والدین باید انتخاب فرزندانمان را ببینیم و سپس شروع به برنامه ریزی کنیم .برای تلویزیون دیدن، برای برنامههای تفریحی، برای برنامهی درسی آنها با در نظر گرفتن تصمیمات بچهها و حیطه اختیارات و انتخاب آن ها برنامهریزیکنیم. با در نظر گرفتن انتخاب بچه ها این پیام به آن ها داده می شود که تو هستی و از عهده کار ها بر می آیی.
4. محدودیت انتخاب ها در هفت سال اول زندگی کودک
در مورد انتخابها این مهم است که والدین برخی مواقع اجازه بدهند بچهها خودشان انتخاب کنند. در هر سنی مواردی وجود دارد که ما خودمان انتخاب میکنیم. در هفت سال اول اینکه با چهکسی بازی کند، چه بازی نکند را خود بچه باید انتخاب کند.البته بستر اینکه با چه کسی بازی کند را والدین فراهم میکنند. بعضی مواقع یک جمع دوستانه ایجاد میکنند ، یا یک مهدکودک را انتخاب میکنند یا بستری را انتخاب میشود که برای طیف خاصی است .
یک دایرهی انتخاب که دست پدر و مادر است و موقعیتهای خطیری هستند که باید کنترل شوند، آنها باید دست والدین باشد. محدودهی انتخاب کودک زیر هفت سال در حد نیازهای اولیه خودش میتواند باشد ، ما برنامههای اصلی زندگی، سبک زندگی، خوراک، پوشاک را با کودک هماهنگ نمی کنیم. لباس بچه را من براساس اصول و ارزشها و شرایطی که داریم انتخاب میکنیم. حال اینکه از بین آنچه که من در اختیار او قرار میدهم مثلا برای بیرون رفتن کدام را انتخاب کند ، این با خود اوست. من بستر انتخاب را تعیین میکنم یا زمین بازی را تعیین میکنم ،انتخاب گام بعدی است و با اوست. من غذا را با توجه به طبع خانواده آماده میکنم اینکه چی بخورد با خودش، اگر واقعا نخواست بخورد عیب ندارد، نان خالی بخورد. به طور مثال ما فقط یه قاعدهای در مورد غذا خوردن در خانه داریم که همه باید سر سفره، موقع غذا حاضر شوند. اگر غذا را دوست نداشتند نان بخورند یا سر سفره حرف میزنیم قصه تعریف میکنیم، حتی اگر کوتاه هم بنشینند ایراد ندارد،بچهها در این سنین تا یک حدی میتوانند محدودیتهای والدین را درک کنند.
5. سطح توقعات و تعیین حد و مرز ها با توجه به سن کودک متفاوت می باشد
ما معمولا شناخت خوبی از کودک و نیازهایش نداریم.به همین خاطر توقعاتمان از کودک خیلی بالاست. در نتیجه رفتارهایی هم که در مورد او انجام میدهیم ناظر به همین توقعات است. بعد به مشکل برمیخوریم و نیازمند مشاوره میشویم. به این جملات توجه کنید: (مگه نمیدونه دستش اینجا نزنه؟ مگه نمیدونه به بزرگتر احترام بذاره ؟ یا نباید به کسی فحش بده؟) توجه کنید این “مگه نمیدونه ها” از کجا شکل گرفتهاست؟ حقیقت این است که این بچه هیچ چیز نمیداند و خیلی از این موارد که باعث اعتراض والدین میشود، به نظام ارزشی که ما داریم برمیگردد. بنابراین توقع ما باید متناسب سن کودک تنظیم شود. این تنظیم توقعات نسبت به کودک کمک میکند که کودک احساس کند همانی هست که باید باشد. وقتی که من دائم از بچهی پنج ساله انتظارات یک بچهی پانزده ساله را دارم و دائم ایراد میگیرم که: (چرا انقدر میریزی رو سفره! چرا اینقدر جلوت کثیف میشه! چرا لباست لک کردی!)
اینها همه انتظاراتی است که برای یک دختر ده ساله یا یک پسر سیزده یا چهارده ساله قابل انتظار است. وقتی که توقعات ما نسبت به بهداشت، نسبت به علمآموزی بالا باشد برای کودک استرسزاست. به طور مثال بچهای که تازه وارد دبستان شدهاست، هنوز ماه اول سال نگذشته! هنوز کلاس اولی محسوب میشود طبیعی است که غلط دیکتهای داشتهباشد یا خیلی بد خط بنویسد. هنوز بلد نیست مداد دستش بگیرد فشار برای بچهها استرس زاست و باعث میشود از همین اول احساس کند که نوشتن بلد نیست.
6. بهترین نوع حق انتخاب و اعمال محدودیت ها در هفت سال دوم زندگی کودک
برنامه ریزی بهترین راهکار برای کودکان بالای هفت سال است ، به این شکل که ما یک سری روتینهایی را برای زندگی خود و فرزندانمان تعریف کنیم،که این خود باعث میشود روز تقسیمبندی شود.برای مثال در مدل اسلامی با اوقات اذان این کار انجام میشود. تغذیه، ورزش یا یک سری موارد هست که در روتین هر روز تکرار میشود و نیاز است و اگر روتین نداشته باشد، ساعت مشخص نداشته باشد، مدل مشخص نداشته باشد، فراموش میشود و آن نیاز بعد از یک مدت تامین نمیشود و دچار آسیب میشود. در مورد تکلیف مدرسه بجه ها بهتر است که دو ساعت در خانه مشخص شود که این ساعت، ساعت مدرسه در خانه است. روتین مکانش مشخص، یک میز مشخص، یک خوراکی مشخص، حتی به میزانی که این چهارچوب روشنتر، مشخصتر، جامعتر باشد برای بچهها بهتر پذیرفته میشود و نظم برنامهریزی هم پرقوتتر است.
پس به طور کلی برنامه ریزی اهمیت زیادی دارد و والدین هم با در نظر گرفتن ستون های برنامه کارهای مهمی که میخواهند حتما در روز باشد می توانند روز را براساس آن تنظیم کنند. نکته بسیار موثر و با اهمیت در برنامه ریزی برای کودکان که با همراهی خودشان انجام می شود ،گفت و گو کردن در مورد علایق است. در آغاز برنامه علاقه نقش کلیدی دارد ولی در این مسیر که جلو میرویم سعی میکنیم علاقهها را کانالیزه کنیم و به نیازهای بچهها برسانیم. برای مثال در مورد تماشای تلویزیون، به جای اینکه ساعت تعیین کنیم، بپرسیم که شما چه برنامههایی را دوست دارید که حتما تماشا کنید؟ برنامهها را که گفتند بعد بررسی میکنیم که از بین این برنامههایی که دوست دارید ببینید چند مورد را میرسیم در روز نگاه کنیم؟ با کارهای دیگر تداخل ندارد؟ انتخاب که تمام شد در انتها به یک جمعبندی میرسیم که برای مثال روزی پنج تا برنامهی تلویزیونی میتوانند ببینند. یا مثال در مورد کار با کامپیوتر، بازیهای کامپیوتری، بازیهای مجازی، در مورد این مسائل هم وارد شدن از باب گفتگو میتواند خیلی رشد دهنده باشد. بپرسیم چه بازیهایی را شما دوست دارید؟ بیایید با هم یک تعداد بازی خوب را پیدا کنیم. چند دور میخواهید هر بازی را بازی کنید؟ کدام را میخواهید تا آخرش ادامه دهید. بعضی را هم ممکن است خود من با شما مشارکت کنم.
7. دیدگاه اسلام در مورد فرزند پروری مقتدرانه
سبک مقتدرانه ، نزدیک ترین روش به دستورهای تربیتی اسلام است. حضرت علی )ع( می فرمایند: فرزندانتان را گرامی بدارید و رفتار خود را با آنان نیكو کنید)حرعاملی ج 15) (. این حدیث، افزون بر شخصیت دادن به فرزندان و لزوم الگودهی شایسته به آنان، بررفتار درست با آن ها نیز تأکید دارد. برای رسیدن به چنین موهبت عظیمی، شایسته است پدر و مادر با آگاهی تمام و با تربیت صحیح کودکان ، راه را برای رسیدن به چنین مرحله ای بگشایند. مهمترین وظیفۀ پدر و مادر نسبت به فرزندشان آن است که با احترام گذاشتن به او همواره شخصیت فردی و اجتماعی ا و را حفظ کنند. احترام به کودک، روحیۀ استقلال و عزت نفس را درا و تقویت و به رشد سالم شخصیت او کمک می کند. پیشوایان دینی ما در بیانات خود راه پرورش صحیح و سالم کودک را برای مردم بیان می کردند و خود نیز آن برنامه ها را در تربیت فرزندان خویش به کار می بستند و آنان را به عالی ترین شیوه پرورش می دادند.
یک سوال متداول
به نظر شما چگونه می توان با والدگری مقتدرانه در کنار درک احساسات فرزندان والدین نیز حال بهتری داشته باشند ؟
والدین می توانند به نحوی که حس خوبی به آن ها و فرزندان می دهد والدگری کنند،یعنی ضمن تعیین حد و مرزهای جدی،ارتباط صمیمی با آن ها داشته باشند،برای مثال می توانید اجازه کار کردن با گوشی را ندهید و فرزندتان از این موضوع ناراحت باشد ولی همچنان با او همدلی کنید.حال خوب والدین بسیار با اهمیت است و کودکان در کنار اینچنین والدین مقتدر ،احساس امنیت و آرامش خواهند داشت.
سخن پایانی
والدین مقتدر با در نظر گرفتن شرایط سنی و روحیات فرزند خود انعطاف داشته و برای تعیین حد و مرزها ، اهمیت حق انتخاب را در نظر گرفته و شرایط استقلال برای رشد همه جانبه فرزندان خود را فراهم می نمایند.
نویسنده : الهام جاوید