آیا تا حالا دیده‌اید فرزندتان از استرس آن‌قدرناخن‌هایش را بجود که دست‌هایش زخمی شوند؟ یا وقتی قرار است جلوی کلاس چیزی بگوید، صداش بلرزد و دست‌هایش عرق کنند؟ شاید شب‌ها توی تختش غلت بزند و نگران فردا باشد، و شما با خودتان فکر کنید: «چطور می‌توانم بهش کمک کنم آرام شود؟» اگر دلتان می‌خواهد با چند روش ساده و جادویی به کودکتان یاد بدهید اضطراب را دور بزند، نفس عمیق بکشد و با یک لبخند بزرگ دنیا را فتح کند، این مقاله همان کلید گمشده‌ای است که دنبالش هستید!

چرا کودکان اضطراب دارند؟

اضطراب در کودکان اغلب به این دلیل رخ می‌دهد که آن‌ها هنوز مهارت‌های لازم برای مدیریت احساسات پیچیده را به‌طور کامل یاد نگرفته‌اند. ذهن کودکان در حال رشد است و نمی‌تواند به‌راحتی تفاوت بین خطر واقعی و چیزی که فقط در تصورشان ترسناک است را تشخیص دهد. مثلاً یک کودک ممکن است از صداهای بلند مثل رعدوبرق بترسد، چون نمی‌داند این صدا فقط بخشی از طبیعت است و خطری برای او ندارد. 

یکی از دلایل اصلی اضطراب، تغییرات ناگهانی در زندگی کودک است. این تغییرات می‌توانند شامل رفتن به مدرسه‌ی جدید، تغییر خانه، یا حتی اتفاقات بزرگ‌تر مثل از دست دادن یکی از عزیزان باشند. چنین موقعیت‌هایی حس امنیت کودک را به خطر می‌اندازند و باعث می‌شوند او احساس کند کنترل کمی روی دنیای اطرافش دارد. 

فشارهای اجتماعی و تحصیلی هم نقش مهمی دارند، به‌خصوص در کودکان بزرگ‌تر. انتظاراتی مثل گرفتن نمره‌های عالی، مورد تأیید دوستان بودن یا حتی مقایسه شدن با دیگران می‌توانند اضطراب را تشدید کنند. شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها نیز گاهی با نشان دادن تصاویر غیرواقعی از زندگی «کامل»، کودکان را تحت فشار قرار می‌دهند تا خودشان را بهتر یا متفاوت نشان دهند. رفتار والدین و فضای خانه هم تأثیر زیادی دارد. اگر والدین خودشان مضطرب باشند یا بیش از حد از کودک انتظار داشته باشند، این استرس به کودک منتقل می‌شود. برای مثال، والدینی که مدام به کودک می‌گویند «باید بهترین باشی» ممکن است ناخواسته باعث شوند کودک از شکست خوردن یا اشتباه کردن بترسد. 

در کنار این‌ها، گاهی تجربه‌های خاص مثل مواجهه با یک موقعیت ترسناک (مثل گم شدن در یک فروشگاه) یا دیدن محتوای نامناسب در تلویزیون می‌توانند جرقه‌ی اضطراب باشند. کودکان به‌خاطر ذهن خلاقشان، این تجربه‌ها را بزرگ‌تر از آنچه هستند تصور می‌کنند و ممکن است مدت‌ها نگران آن بمانند. 

قرآن کریم به ما یادآوری می‌کند که آرامش واقعی در یاد خدا یافت می‌شود:  «أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (سوره رعد، آیه ۲۸) دلهای شما با یادخدا آرام میگیرد.

نشانه‌های اضطراب در کودکان

کودکان، به‌خصوص وقتی کوچک‌تر هستند، ممکن است نتوانند بگویند «من مضطربم». به‌جای آن، اضطرابشان در رفتار، بدن یا احساساتشان ظاهر می‌شود.

 علائم بدنی که اضطراب کودک را لو میدهند :

نشانه‌های جسمانی مثل دل‌درد، سردرد، تپش قلب یا مشکل در به خواب رفتن آنها شایع هستند. از نظر رفتاری، ممکن است کودک گوشه‌گیر شود، بیش از حد به والدین بچسبد یا حتی با عصبانیت و پرخاشگری واکنش نشان دهد. 

احساساتی که نشان میدهند کودک مضطرب است :

از نظر احساسی، کودکان مضطرب ممکن است ترس‌های غیرمنطقی داشته باشند، مثل ترس از تنها ماندن در خانه، یا مدام نگران چیزهایی باشند که به نظر بزرگسالان پیش‌پاافتاده است، مثل «اگر امتحانم را خراب کنم چی؟». گاهی هم احساس شرم یا گناه می‌کنند، چون فکر می‌کنند اضطرابشان نشانه‌ی ضعف است. 

والدین باید این نشانه‌ها را با دقت ببینند و به‌جای سرزنش کودک یا گفتن «این که چیزی نیست»، با او همدلی کنند. روان‌شناسان می‌گویند که شنیده شدن و درک شدن، اولین قدم برای کمک به کودک مضطرب است.

راهکارهای عملی برای کمک به کودکان مضطرب

۱. داستان‌گویی و قصه‌های الهام‌بخش

یکی از بهترین راه‌ها برای آرام کردن ذهن پرهیاهوی کودکان مضطرب، دعوت آن‌ها به دنیای خیال و بازی است. برای بچه‌های کوچکتر، قصه‌های خیالی پر از شخصیت‌های شگفت‌انگیز، حیوانات سخنگو و ماجراهای رنگارنگ می‌توانند مثل کلیدی جادویی عمل کنند که اضطراب را کنار می‌زنند و کودک را به دنیای امن و شاد کودکی‌اش می‌برند.

چطور قصه بگوییم؟

شخصیت‌های آشنا و دوست‌داشتنی بسازید: یک خرگوش بازیگوش که از پریدن روی ابرها می‌ترسد یا یک اژدهای کوچولو که نگران آتش بازی کردن است، می‌توانند قهرمان قصه باشند. از کودک بخواهید به شخصیت اسم بدهد یا بگوید دوست داره چه شکلی باشه. این کار باعث می‌شه حس کنه بخشی از قصه است!فضای بازی‌گونه خلق کنید: قصه را با صداها و حرکات بامزه تعریف کنید. مثلاً صدای وزش باد در جنگل جادویی رو دربیارید یا با دست‌هاتون بال‌های پروانه غول‌پیکر رو نشون بدید. بچه‌ها عاشق اینن که قصه رو «ببینن» و «حس کنن».

اضطراب رو توی قصه بگنجانید: قهرمان قصه می‌تونه مثل کودک شما ترسی داشته باشه (مثلاً ترس از تاریکی یا غریبه‌ها). بعد با کمک یک دوست خیالی یا یه ترفند ساده (مثل نفس عمیق کشیدن یا گفتن یه شعر شاد) یاد بگیره چطور شجاع بشه. مثلاً: «خرسی کوچولو هر وقت می‌ترسید، سه تا نفس عمیق می‌کشید و می‌گفت: من یه خرس قویم!»

بازی رو وارد قصه کنید: از کودک بخواهید وسط قصه بپرید و مثلاً مثل قهرمان قصه یه حرکت بامزه انجام بده (مثلاً بال زدن مثل پرنده یا جست‌وخیز مثل خرگوش). این کار باعث می‌شه بدنشون هم آروم بشه و حس شادی بهشون برگرده از منظر قرآنی، داستان‌های پیامبران می‌توانند درس‌های بزرگی به زبان ساده به کودکان بدهند. مثلاً داستان حضرت یونس (ع) که در تاریکی شکم ماهی دعا کرد و خداوند او را نجات داد، به بچه‌ها یاد می‌دهد که حتی در لحظات سخت، امید و دعا می‌توانند راه را باز کنند. برای کودکان بزرگ‌تر، داستان حضرت یوسف (ع) که با صبر و ایمان از سختی‌ها عبور کرد، می‌تواند الهام‌بخش باشد.

فعالیت پیشنهادی: هفته‌ای یکبار با کودکتان یک داستان تخیلی بنویسید. از او بخواهید شخصیت اصلی داستان را انتخاب کند و بگوید این شخصیت چطور با ترسش کنار می‌آید. این کار به کودک کمک می‌کند تا احساساتش را به شکل خلاقانه بیان کند. برای بچه‌های کوچک‌تر، می‌توانید قصه را با نقاشی همراه کنید.

۲. آموزش تکنیک‌های تنفس و آرام‌سازی

تنفس عمیق یکی از مؤثرترین ابزارهای روان‌شناختی برای کاهش اضطراب است، چون به سیستم عصبی کمک می‌کند تا آرام شود و ضربان قلب را پایین می‌آورد. برای کودکان کوچک‌تر، این تمرین باید مثل بازی باشد. مثلاً بگویید: «بیا وانمود کنیم داریم یک کیک تولد بزرگ رو فوت می‌کنیم!» از کودک بخواهید به‌آرامی از بینی نفس بکشد و از دهان بازدم کند، انگار می‌خواهد شمع‌ها را خاموش کند. 

برای کودکان بزرگ‌تر، تکنیک «تنفس جعبه‌ای» بسیار مفید است: ۴ ثانیه نفس کشیدن، ۴ ثانیه نگه داشتن نفس، ۴ ثانیه بازدم و ۴ ثانیه مکث. این تکنیک به‌خصوص قبل از موقعیت‌های استرس‌زا مثل امتحان، مسابقه یا ارائه در کلاس کمک می‌کند. می‌توانید از کودک بخواهید این تمرین را هر روز چند دقیقه انجام دهد تا به عادت تبدیل شود.

3. دست‌ورزی، کارهای دستی و بازی‌های آبی: جادوی خلاقیت برای آرامش

برای بچه‌های کوچیکی که اضطرابشون رو با ناخن جویدن، غلت زدن توی تخت یا حتی گریه‌های بی‌دلیل نشون می‌دن، فعالیت‌های خلاقانه‌ای مثل دست‌ورزی، کارهای دستی و بازی‌های آبی می‌تونن مثل یه معجزه عمل کنن. این فعالیت‌ها نه‌تنها ذهنشون رو مشغول می‌کنه، بلکه بهشون کمک می‌کنه احساساتشون رو با دست‌ها و تخیلشون بیان کنن و آرامش پیدا کنن.

دست ورزی : لمس و بازی با مواد مختلف

دست‌ورزی به بچه‌ها اجازه می‌ده با لمس کردن و شکل دادن به مواد، اضطرابشون رو تخلیه کنن. این فعالیت‌ها ساده‌ان، ولی اثرشون روی آرامش بچه‌ها فوق‌العاده‌ست! خمیربازی جادویی: یه خمیربازی نرم و رنگارنگ به کودک بدید و ازش بخوایید هر چیزی که دوست داره بسازه؛ مثلاً یه دایناسور، یه خونه کوچولو یا حتی یه توپ پر از احساسات! می‌تونید بگید: «بیا یه قلب گنده برای وقتی که شادی بسازیم!» این کار بهشون کمک می‌کنه احساساتشون رو لمس کنن.

یه ظرف پر از گِل نرم (یا خاک باغچه مخلوط با آب) آماده کنید و بذارید باهاش شکل‌های بامزه درست کنن. حس لمس گِل خیس خیلی آرومشون می‌کنه. برای جذاب‌تر شدن، چند سنگ ریزه یا برگ بهشون بدید تا تزئین کنن.

بازی با ماسه جادویی: ماسه جادویی (یا حتی ماسه ساحل) به بچه‌ها اجازه می‌ده بدون کثیف‌کاری زیاد، شکل‌های مختلف بسازن. ازشون بخوایید یه قلعه یا یه جزیره خیالی درست کنن و داستانش رو براتون تعریف کنن.

کارهای دستی: خلق آثار هنری کوچک

کارهای دستی به بچه‌ها کمک می‌کنه با خلاقیتشون اضطراب رو کنار بزنن و به چیزی که ساختن افتخار کنن.

نقاشی با انگشت: چند رنگ گواش غیرسمی و یه کاغذ بزرگ جلوی کودک بذارید و بگید هر چی تو دلشه بکشه. می‌تونید بگید: «بیا یه آسمون پر از ستاره بکشیم که ترس‌ها رو می‌بره!» این کار بهشون اجازه می‌ده احساساتشون رو بدون حرف زدن بیان کنن.

کاردستی با وسایل بازیافتی: با بطری‌های پلاستیکی، مقوا یا دکمه‌های قدیمی یه کاردستی بامزه درست کنید؛ مثلاً یه ربات کوچولو یا یه قایق خیالی. از کودک بخوایید اسمش رو انتخاب کنه و بگه قراره کجا ماجرا بره!

بازی‌های آبی: آرامش در موج‌های کوچک

آب برای بچه‌ها مثل یه آرام‌بخش طبیعیه. بازی‌های آبی می‌تونن ذهنشون رو خنک و قلبشون رو آروم کنن.

قایق‌سواری توی تشت: یه تشت پر از آب بذارید و چند قایق کاغذی یا اسباب‌بازی شناور بهشون بدید. بگید: «بیا قایق‌مون رو بفرستیم به جزیره شادی!» می‌تونید با یه نی تو آب فوت کنید تا موج درست بشه و قایق حرکت کنه.

ماهیگیری خیالی: چند اسباب‌بازی پلاستیکی (مثل ماهی‌های کوچیک) تو یه ظرف آب بریزید و با یه چوب و نخ یه قلاب ساده درست کنید. از کودک بخوایید ماهی‌ها رو «صید» کنه و برای هر ماهی یه آرزو بگه.

4. دعا و ارتباط معنوی

دعاها و ذکرهای ساده می‌توانند به کودکان حس امنیت و آرامش بدهند. مثلاً به کودک یاد بدهید که وقتی نگران است، بگوید: «خدایا، بهم آرامش بده.» این جملات کوتاه به بچه‌ها یادآوری می‌کنند که نیرویی بزرگ‌تر و مهربان مراقب آن‌هاست.

دعا و ارتباط معنوی می‌تواند برای کودکتان مثل یک قصه جادویی باشد که او را به دنیایی امن و پر از نور می‌برد. با دعاهای ساده شما به او کمک می‌کنید تا یاد بگیرد نگرانی‌هایش را به یک نیروی مهربان بسپارد. هر لحظه‌ای که با هم در این گوشه معنوی می‌گذرانید، نه‌تنها اضطرابش را کم می‌کند، بلکه به او حس امنیت و عشقی عمیق می‌دهد که همیشه همراهش خواهد بود.

برای کودکان بزرگ‌تر، تمرکز ذهن را آموزش دهید. او در حال کشف دنیای بزرگ‌تری است، و اضطراب گاهی می‌تواند سایه‌ای روی قلبش بیندازد. شما به‌عنوان مادر می‌توانید با دعا و ارتباط معنوی به او کمک کنید تا این سایه‌ها را کنار بزند و قدرت درونی‌اش را پیدا کند. با تشویق او به گفتن دعاهای ساده، نوشتن آرزوها، یا حتی نگاه کردن به آسمان و فکر کردن به چیزهای بزرگ‌تر، به او ابزاری می‌دهید که همیشه همراهش باشد. این لحظات معنوی نه‌تنها اضطرابش را آرام می‌کنند، بلکه به او یاد می‌دهند که می‌تواند با خودش و دنیایش ارتباطی عمیق و آرامش‌بخش داشته باشد.مثلاً از آن‌ها بخواهید چند دقیقه در سکوت بنشینند، چشمانشان را ببندند و به صدای نفسشان گوش دهند یا یک جمله‌ی مثبت را در ذهنشان تکرار کنند. این تمرین‌ها به آن‌ها کمک می‌کند تا ذهنشان را از افکار نگران‌کننده خالی کنند. 

5. بیان احساسات

یکی از دلایل اضطراب کودکان، احساس ناتوانی در برابر مشکلات است. آموزش مهارت‌های حل مسئله و بیان احساس به آن‌ها کمک می‌کند تا با اعتمادبه‌نفس بیشتری با نگرانی‌هایشان روبه‌رو شوند. مثلاً می‌توانید به کودک یاد بدهید که وقتی نگران چیزی است، آن را به مراحل کوچک‌تر تقسیم کند. 

برای مثال، اگر کودک از امتحان می‌ترسد، با او بنشینید و یک برنامه‌ی مطالعه‌ی ساده بسازید. از او بپرسید: «فکر می‌کنی چه چیزی می‌تونه بهت کمک کنه؟» و به او کمک کنید تا خودش راه‌حل‌هایی پیدا کند، مثل مرور درس با یک دوست یا تمرین سؤالات مشابه. این کار به کودک حس می‌دهد که می‌تواند روی موقعیت کنترل داشته باشد. 

برای بچه‌های کوچک‌تر، می‌توانید از بازی‌های فکری یا پازل استفاده کنید تا یاد بگیرند مشکلات را قدم‌به‌قدم حل کنند. این مهارت‌ها به آن‌ها اعتمادبه‌نفس می‌دهند تا در آینده با اضطرابشان بهتر کنار بیایند. 

فعالیت پیشنهادی: یک «نقشه‌ی حل مشکل» درست کنید. یک کاغذ بردارید و مشکل را در وسط بنویسید (مثلاً «ترس از امتحان»). بعد، با هم چند راه‌حل ممکن را دور آن بنویسید و یکی را انتخاب کنید تا امتحان کنید.

از همه مهمتر: محبت، آغوش و شنیدن قلب کودک

در میان همه قصه‌ها، بازی‌ها و دعاها، یه چیز از همه قوی‌تره: محبت بی‌قیدوشرط شما به فرزندتون. وقتی کودکی مضطربه چه یه کوچولوی ۴ ساله که از تاریکی می‌ترسه، چه یه ۱۲ ساله که نگران امتحان یا دوستاشه بزرگ‌ترین داروی دنیا یه آغوش گرم، یه گوش شنوا و یه قلب پر از عشقه. توجه به نیازهای عاطفی کودکتون مثل یه فانوسه که راهش رو تو تاریکی‌های اضطراب روشن می‌کنه و بهش یادآوری می‌کنه که هیچ‌وقت تنها نیست.

چطور با محبت به کودکتون آرامش بدید؟

آغوش، جادوی بی‌کلام: هیچ‌چیز مثل یه آغوش گرم نمی‌تونه به کودک بگه «من کنارت هستم». برای بچه‌های کوچیکتر، وقتی دارن گریه می‌کنن یا نگرانن، بغلشون کنید و برای بچه‌های بزرگتر که شاید خجالت بکشن، یه بغل کوتاه یا دست گذاشتن روی شونه‌شونمی‌تونه همون حس امنیت رو بده.

گوش دادن با تمام قلب: وقتی کودکتون از ترس‌ها یا نگرانی‌هاش حرف می‌زنه، فقط گوش بدید، بدون اینکه سریع راه‌حل بدید. برای کوچیکترها، بگید: «بیا به من بگو چی تو دلته، من دوست دارم بدونم!» برای بزرگترها، می‌تونید بگید: «هر وقت بخوای، می‌تونم بشنوم چی تو فکرته.» این کار بهشون نشون می‌ده احساساتشون ارزشمنده. کلمات محبت‌آمیز: به کودکتون بگید چقدر براتون مهمه. برای بچه‌های کوچیک، جملاتی مثل «لبخندت قلبمو روشن می‌کنه!» معجزه می‌کنه. برای بچه‌های بزرگتر، بگید: «من بهت افتخار می‌کنم، حتی وقتی روزت سخت بوده.» این کلمات مثل بذرهایی‌ان که اعتمادبه‌نفسشون رو رشد می‌دن.لمس آرامش‌بخش: علاوه بر آغوش، لمس‌های کوچیک مثل نوازش موها، گرفتن دستشون یا حتی یه بوسه روی پیشونی برای بچه‌های کوچیک حس امنیت می‌ده. برای بزرگترها، یه ضربه آروم به پشت یا دست گرفتن موقع حرف زدن همون اثر رو داره.

نتیجه‌گیری برای مادران:

شما بزرگ‌ترین قهرمان دنیای فرزندتون هستید. هر آغوشی که بهش می‌دید، هر کلمه محبت‌آمیزی که می‌گید، و هر لحظه‌ای که به قلبش گوش می‌دید، یه قدم بزرگه برای اینکه اضطرابش رو به آرامش تبدیل کنید. فرقی نمی‌کنه کودکتون ۴ ساله باشه و تو دنیای خیالش گم بشه، یا ۱۲ ساله و درگیر چالش‌های بزرگ‌تر؛ محبت شما همیشه قوی‌ترین ابزاره. پس امروز یه لحظه مکث کنید، فرزندتون رو بغل کنید، بهش بگید چقدر دوستش دارید، و ببینید چطور این عشق ساده قلبش رو پر از نور می‌کنه. شما دارید دنیایی امن برایش می‌سازید که تا همیشه همراهشه

نقش والدین در کاهش اضطراب

والدین مهم‌ترین منبع آرامش برای کودکان هستند. اگر والدین خودشان مضطرب باشند یا با عصبانیت به نگرانی‌های کودک واکنش نشان دهند، اضطراب او بیشتر می‌شود. روان‌شناسان توصیه می‌کنند که والدین: 

با همدلی گوش دهند: وقتی کودک از ترس یا نگرانیش حرف می‌زند، به‌جای گفتن «این که چیزی نیست»، بگویید: «می‌فهمم که این برات سخته، بیا باهم دربارش حرف بزنیم.» 

آرامش خودشان را حفظ کنند: قبل از صحبت با کودک، چند نفس عمیق بکشند تا خودشان آرام باشند. 

تشویق کنند، نه سرزنش: به کودک یاد بدهند که اشتباه کردن یا ترسیدن طبیعی است و او را برای شجاعت‌های کوچکش تحسین کنند.

برای کودکان بزرگ‌تر، والدین می‌توانند به آن‌ها کمک کنند تا اهداف کوچک و قابل دستیابی تعیین کنند. مثلاً اگر کودکی از صحبت در جمع می‌ترسد، می‌توانند از او بخواهند که ابتدا فقط یک جمله در جمع بگوید و کم‌کم پیشرفت کند.

تبدیل اضطراب به فرصت

اضطراب، اگر درست مدیریت شود، می‌تواند به فرصتی برای رشد تبدیل شود. کودکانی که یاد می‌گیرند با ترس‌ها و نگرانی‌هایشان روبه‌رو شوند، مهارت‌های مهمی مثل تاب‌آوری و حل مسئله را یاد می‌گیرند. این مهارت‌ها در آینده به آن‌ها کمک می‌کند تا با چالش‌های بزرگ‌تر زندگی کنار بیایند. 

قرآن نیز ما را به امید و استقامت دعوت می‌کند: 

«فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا» (سوره شرح، آیه ۵)این آیه به والدین و کودکان یادآوری می‌کند که هر سختی، با خودش آسانی می‌آورد. با تمرین و صبر، کودکان می‌توانند یاد بگیرند که اضطرابشان را به جای دشمن، به یک معلم تبدیل کنند.

نتیجه‌گیری

کمک به کودکان مضطرب نیاز به صبر، توجه و خلاقیت دارد. با استفاده از ابزارهایی مثل داستان‌گویی، تنفس آرام، روتین‌های منظم، فعالیت‌های خلاقانه، دعاهای ساده و آموزش حل مسئله، می‌توان به بچه‌ها کمک کرد تا با اضطرابشان کنار بیایند و آرامش پیدا کنند. تعالیم قرآنی نیز با پیام‌های امید و توکل، راهنمایی برای والدین و کودکان هستند. 

والدین عزیز، هر کودکی مسیر منحصربه‌فرد خودش را دارد. اگر احساس کردید اضطراب فرزندتان بیش از حد است یا زندگی‌اش را مختل کرده، با یک روان‌شناس کودک مشورت کنید. با حمایت و عشق، می‌توانید به کودکتان کمک کنید تا با نفس عمیق و لبخند بزرگ، دنیای پر از چالش را با شجاعت کشف کند.

نویسنده : زینب قربانی